پرتو بلاگ

غیرت یک بازیگر، اشک یک کارگردان

غیرت یک بازیگر، اشک یک کارگردان

به گزارش پرتوبلاگ، روایتی از اشک های کارگردان، لرزش های تنِ بازیگر در سرمای باران، و احترام لایتناهی او به مخاطب، کافی است تا بفهمیم چرا نام «امین تارخ» هنوز هم در ذهن ها، زنده است.


وقتی نام امین تارخ به میان می آید، چیزی بیشتر از یک بازیگر در ذهن زنده می شود. صدایی آرام، نگاهی نافذ، و حضوری که صحنه را در تسخیر خود می گیرد. مردی که بازیگری را عبادت می دانست، نه ابزار شهرت. در سالگردِ خاموشی اش، محمدحسین لطیفی از صحنه ای می گوید که در آن، غیرت تارخ اشک از چشمانش جاری کرد. خاطره ای از «سفر سبز» که نه فقط یک لحظه، که آیینه ای از همه زیست هنری این هنرمند بود: «می لرزید، نعره می زد، اما می گفت باردیگر می گیرم!»
در میان گفت وگوهایی که بعد از درگذشت امین تارخ انتشار یافت، شاید یکی از تأثیرگذارترین ها، گفتگوی محمدحسین لطیفیدرباره پشت صحنه سریال «سفر سبز» بود؛ مجموعه ای که دیگر تنها یک سریال مناسبتی نیست، بلکه سندی شده از غیرت بازیگری مردی که تمام قد برای نقشش ایستاد، حتی اگر سرما، باران، یا بیماری جسمی تهدیدی برای جانش بود.
لطیفی با صدایی بغض آلود این گونه روایت می کند که چه طور یک شب، پس از ضبط سکانسی احساسی، به خانه بازگشت، سرش را روی بالشت گذاشت و نیم ساعت گریه کرد. نه از خستگی، که از شوق و احترام به بازیگری که حتی کارگردان را از خود شرمنده کرده بود. آن سکانس در شرایطی ضبط شد که امین تارخ پیشنهاد کرد صحنه ای که می توانست با شتاب ضبط شود، یک شب به تأخیر بیفتد که با عمق، دقت و «روح» به تصویر درآید. فردای آن روز، انرژی سکانس، همه را دگرگون کرد. لطیفی اظهار داشت: «اشکم از غیرت بازیگری اش در آمد.»
اما نقطه اوج روایت لطیفی، سکانسی بود که در سرمای روی پشت بام، با بارانی سرد بر صورت تارخ، گرفته شد. لطیفی تعریف می کند:
«وقتی رفتم در خرپشته را باز کردم، دیدم امین دارد لباس خیسش را درمی آورد و آن جا بود که فهمیدم چه بلایی سرش آوردم. او تازه عمل قلب باز کرده بود، ولی از شدت تعهد، حتی یک مرتبه نگفت که صحنه را تکرار نکنیم. می لرزید و با چشمان پر اشک می گفت "نه، یک مرتبه دیگه بگیریم".»

بازیگری که صحنه را "زندگی" می کرد، نه اجرا


امین تارخ برای مردم با نقش هایی چون دکتر پژوهان در «اغما»، رسول در «رهایم نکن»، بزرگ در «جراحت» و حتی ابن سینا در آن سریال فاخر، زنده است. اما برای همکارانش، او نماد وجدان حرفه ای، مسئولیت انسانی و دقت در انتخاب بود. بازیگری که در دهه های اخیر، کمتر کار می کرد اما هر بار که ظاهر می شد، اثری ماندگار از خود باقی می گذاشت.
او خود اظهار داشته بود: «بازیگر نباید هر کاری را قبول کند فقط برای معاش. اگر فیلم نامه خوب باشد، آن وقت نقش معنا دارد.»
از نسل بازیگرانی بود که نه ستاره بودند، نه سلبریتی؛ امین تارخ، معلم بود. و چه بسیار بازیگرانی که از دل کلاس های او، امروز ستاره سینما هستند. مدرسه اش، «کارگاه آزاد بازیگری»، یکی از تأثیرگذارترین نهادهای پرورش استعداد بازیگری در تاریخ هنر ایران باقی ماند.
روشنفکر عرصه تصویر
تارخ در آخرین گفت وگوهایش، بارها از اهمیت فیلم نامه خوب، از بی احتیاجی به سلبریتی گرایی، و از ضرورت اعتماد به فیلمسازان جوان سخن گفته بود. او بازیگری را نه برای شهرت، بلکه برای "خلق اثر" می خواست. در همان گفتگو ب به وضوح اظهار داشت: اگر فیلم نامه خوب باشد، فیلم ساز حتی اگر فیلم اولی باشد، با جان و دل بازی می کنم. مهم، آن است که اثر بماند، نه حاشیه ها.

تلویزیون، برایش خانه بود


بر خلاف خیلی از بازیگران که تلویزیون را مدیوم دوم می دانند، تارخ هیچ گاه نسبت به قاب جادویی بی مهری نکرد. بارها اظهار داشت: مردم ما سریال وطنی متوسط را به بهترین سریال ترکی ترجیح می دهند. اگر سریال خوب بسازید، مردم با آن زندگی می کنند.
با همین نگاه، در اوج محبوبیت، حاضر شد در سریال های مناسبتی ایفای نقش کند. برایش مهم نبود این سریال رمضان است یا محرم؛ مهم آن بود که اثر، حرفی برای گفتن داشته باشد.
امین تارخ؛ نامی که آرام نمی گیرد
سه سال قبل وقتی خبر درگذشت وی در شهریور 1401 انتشار یافت، مسعود کرامتی، دوست نزدیکش، با گریه این فقدان را اعلام نمود. هنرمندی که در سکوت، از میان ما رفت اما در ذهن و دل مردم، هنوز زنده است. این گونه اظهار داشت: چند ماه پیش، سالروز تولد او بود. تولدی که دیگر در کنارش نبودیم تا شمع های هفتاد سالگی را با هم فوت نماییم. اما چه باک، وقتی «جاودانگی»، صفتی است که مردم برای او درنظر گرفته اند.
و کلام آخر آنکه امین تارخ، فقط یک بازیگر نبود؛ او تکه ای از حافظه تصویری ما بود. مردی که بازی نمی کرد، بلکه نقش را زندگی می کرد. کسی که وقتی بازی می کرد، ضعف های فیلم نامه و کارگردانی را هم می پوشاند. حالا دیگر در بین ما نیست، اما میراثش زنده تر از همیشه در کلاس های بازیگری، قاب های تلویزیون، و قلب مردم جریان دارد.
منبع: تسنیم بطور خلاصه اما برای همکارانش، او نماد وجدان حرفه ای، مسئولیت انسانی و دقت در انتخاب بود. بازیگری که در دهه های اخیر، کمتر کار می کرد اما هر بار که ظاهر می شد، اثری ماندگار از خود باقی می گذاشت.
او خود اعلام نموده بود: بازیگر نباید هر کاری را قبول کند فقط برای معاش. و چه بسیار بازیگرانی که از دل کلاس های او، امروز ستاره سینما هستند.
1404/07/05
09:54:23
5.0 / 5
89
تگهای خبر: بازی
این مطلب پرتوبلاگ را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۲
ساخت بلاگ

پرتو بلاگ Parto Blog