پرتو بلاگ

خانه ای از دینامیت اخطار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

خانه ای از دینامیت اخطار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

پرتوبلاگ: این امکان وجود دارد که ایالات متحده خودرا درگیر چندین مناقشه هم زمان با قدرت های هسته ای بزرگ بیابد. اگر جنگ در اکراین به درگیری گسترده تری میان ناتو و روسیه تبدیل گردد.



سرویس فرهنگ و هنر مشرق

- «کاترین بیگلو» تا قبل از سال ۲۰۰۱، فیلمسازی مشابه خیلی از همکارانش در هالیوود بود. او تا آن زمان آثاری را در ژانرهای مختلف کارگردانی کرده و در زمره فیلمسازان جریان اصلی قرار داشت.
این روند تا سال ۲۰۰۱ ادامه یافت، تا این که وی فیلم سینمایی «K-۱۹: ویدومِیکر» (K-۱۹: The Widowmaker) را در رابطه با یکی از زیردریایی های مهم اتحاد جماهیر شوروی، با ماموریت آزمایش موشکی در اقیانوس آرام، ساخت. در شروع تیتراژ این فیلم، این عبارت به چشم می خورد: «بر اساس داستانی گفته نشده».

گذر از سایه همسرپیشین تا شکستن سقف شیشه ای اسکار


بیگلو تا قبل از ساخت فیلم «مهلکه» (The Hurt Locker) در سال ۲۰۰۸، به طور عمده در رسانه ها به عنوان همسر سابق «جیمز کامرون» شناخته می شد. این تصویر در مراسم اسکار ۲۰۱۰ برای همیشه دگرگون شد، هنگامی که بیگلو برای فیلم «مهلکه» موفق به کسب جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شد. در آن سال، رقیب اصلی وی در هر دو بخش، جیمز کامرون با فیلم «آواتار» (Avatar) بود.
با این پیروزی تاریخی، بیگلو به اولین زن در تاریخ آکادمی علوم و هنرهای سینما تبدیل شد که جایزهٔ بهترین کارگردانی را کسب کرده است. نقطهٔ اوج دراماتیک این رویداد، کسب این افتخار در رقابتی مستقیم با همسر سابقش بود.

شایعات حمایت پنتاگون از فیلم های بیگلو


در مورد دو فیلم «کی-۱۹: ویدومیکر» و «مهلکه» (The Hurt Locker) این شایعه مطرح بود که برجسته شدن کارگردان این آثار در صنعت سینما، ناشی از حمایت مستقیم نهادی نظامی- امنیتی است؛ ادعایی که همواره فاقد ارائهٔ هرگونه سند معتبر باقی ماند.
از سوی دیگر، هر دو فیلم، برعکس تولیدات متعارف سینمای جریان اصلی و نتوانستند در گیشه به مخاطبان انبوه جهانی برسند. اگر سینمای غرب صنعتی است، چرا به عدم اقبال این دو فیلم در گیشه توجهی نشد؟
در مقابل، فیلم «آواتار» به عنوان رقیب «مهلکه» در مراسم اسکار، با استفاده از کمپین های تبلیغاتی گسترده و پشتیبانی استودیویی قدرتمند، موفق شد جایگاه معتبرتری را از آن خود کند.

«کاترین بیگلو» روی جلد مجله تایم

h2>«سی دقیقه بعد از نیمه شب»؛ بازتاب عملیات شکار بن لادن بر پرده سینما
بیگلو در فیلم بعدی خود با عنوان «سی دقیقه بعد از نیمه شب» (Zero Dark Thirty)، به روایت عملیات شناسایی و انهدام «اسامه بن لادن»، رهبر شبکه تروریستی القاعده، توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا پرداخت.
این فیلم که توسط او و «مگان الیسون» تهیه کنندگی شده، برای اولین بار در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲ در لس آنجلس به نمایش درآمد و اکران سراسری آن از ۱۱ ژانویه ۲۰۱۳ شروع شد.
«سی دقیقه بعد از نیمه شب» با استقبال گسترده ای از طرف منتقدان رو به رو شد و در لیست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۲، از طرف ۹۵ منتقد سینمایی جای گرفت.
گزارش سازمان نظارتی «دیده بان قضایی» (Judicial Watch) در رابطه با همکاری مستقیم کاترین بیگلو با کاخ سفید و سازمان سیا

دسترسی طبقه بندی شده کاخ سفید به خانم کارگردان


یک سال قبل از اکران فیلم، در ژانوییه ۲۰۱۲، سازمان نظارتی «دیده بان قضایی» (Judicial Watch) نتایج تحقیقاتی را منتشر نمود که نشان می داد کاخ سفید اطلاعات طبقه بندی شده ای را در اختیار «کاترین بیگلو»، کارگردان فیلم در دست تولید دربارهٔ عملیات شکار «اسامه بن لادن»، قرار داده است.
بر اساس اسناد به دست آمده توسط این سازمان، در دوران دولت اوباما، به بیگلو و فیلم نامه نویسش «مارک بوآل»، دسترسی مستقیم به منابع و اطلاعاتی سطح بالاداده شد، همچون این منابع، یک «برنامه ریز، اپراتور و فرمانده» از تیم نیروی ویژه دریایی (Navy SEAL) بود که مسئولیت اجرای عملیات قتل بن لادن را بر عهده داشت.
در این تحقیقات بر مبنای صورت جلسه ای از یکی از نشست های وزارت دفاع، مشخص شد که فیلمساز هویت فرمانده «تیم ۶ نیروی ویژه» (SEAL Team ۶) را می دانسته، اما به او تاکید شده که هیچگاه نام این فرد را به عنوان مشاور فیلم افشا نکند. دلیل این درخواست این گونه عنوان شده بود: «او نباید خارج از ساختار رسمی، اطلاعاتی را منتشر کند.» (نام این فرمانده در اسناد پخش شده، سیاه سازی شده است.)
طبق یک رونوشت ایمیل داخلی سازمان سیا (CIA)، بیگلو و بوآل علاوه بر این، به «والت» (The Vault) - ساختمانی در مقر سیا که بخشی از برنامه ریزی های عملیات بن لادن در آن انجام شده بود، دسترسی پیدا کردند.

«کاترین بیگلو»

h2>افشای ۲۶۶ صفحه سند محرمانه در رابطه با همکاری اوباما و بیگِلو
بر اساس گزارش های مستند، سازمان دیده بان قضایی در مجموع موفق به دریافت ۱۵۳ صفحه سند از وزارت دفاع و ۱۱۳ صفحه سند از سازمان سیا شد. «تام فیتون»، رئیس این سازمان، در اطلاعیه ای رسمی تاکید کرد:
«دریافت این اسناد که نه ماه به طول انجامید و مستلزم تقدیم دادخواست فدرال ضد دولت اوباما بود به وضوح نشان میدهد فیلم سازان در رابطه با محافل سیاسی، از دسترسی فوق العاده و محرمانه ای به اطلاعات عملیات بن لادن، همچون هویت یکی از فرماندهان تیم ششم نیروی ویژه دریایی، برخوردار بوده اند.»
این افشاگری ها با واکنش تند مقامات بلندپایه روبرو شد. «پیتر کینگ»، رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان از ایالت نیویورک، در اطلاعیه ای اخطار داد که بیگلو و بوآل وارد «همکاری خیلی نزدیک، بی سابقه و بالقوه خطرناکی با مقامات ارشد سیا، وزارت دفاع، کاخ سفید و یک شرکت لابی گری سرشناس دموکرات» شده اند.

از مقاله نیویورک تایمز تا تکذیب کاخ سفید


سخنگوی کاخ سفید: ما بهیچ وجه در رابطه با اطلاعات طبقه بندی شده گفت و گو نمی نماییم. امیدوارم در حالی که کشور همچنان با تهدیدات تروریستی مواجه می باشد، کمیته امنیت داخلی مجلس موضوعات مهم تری جهت بررسی داشته باشد تا یک فیلم سینمایی. تحقیقات در این پرونده بعد از انتشار مقاله ای تحلیلی توسط «مورین دیوید»، روزنامه نگار نیویورک تایمز در اوت ۲۰۱۱ کلید خورد. دیوید در این مقاله دولت اوباما را متهم کرده بود که در حالی به شدت با افشای اطلاعات طبقه بندی شده برخورد می کند، خود «دسترسی به محرمانه ترین ماموریت تاریخ» را در اختیار افراد منتخب قرار داده است.
در پاسخ به این اتهامات، «جی کارنی»، سخنگوی وقت کاخ سفید، در نشست خبری همان ماه، ادعاهای مطرح شده را «کاملاً بی اساس» خواند و گفت:
«ما بهیچ وجه در رابطه با اطلاعات طبقه بندی شده گفت و گو نمی نماییم. امیدوارم در حالی که کشور همچنان با تهدیدات تروریستی مواجه می باشد، کمیته امنیت داخلی مجلس موضوعات مهم تری جهت بررسی داشته باشد تا یک فیلم سینمایی.»

انتشار بیانیه مشترک سازندگان


در پی جنجال های رسانه ای، کاترین بیگلو و مارک بوآل در اطلاعیه ای مشترک اعلام کردند:
«پروژه ی سینمایی ما در رابطه با تعقیب ده ساله ی اسامه بن لادن، سال هاست که در دست تولید است و حاصل کوشش های مشترک سه دولت ایالات متحده — شامل دولت های کلینتون، بوش و اوباما — و همینطور همکاری ها و راهبردهای اجرائی وزارت دفاع و سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) است.
در واقع، کار خطرناک یافتن تحت تعقیب ترین فرد جهان، توسط اعضاء جامعه ی نظامی و اطلاعاتی انجام شد که جان خویش را بی هیچ ملاحظه ی سیاسی برای خیر عمومی به خطر انداختند. این یک موفقیت آمریکایی بود قهرمانانه و فراجناحی و هیچ مبنایی وجود ندارد که نشان دهد فیلم ما این پیروزی عظیم را بشکلی دیگر به تصویر می کشد.»
مستندات ارایه شده در شروع این گزارش نشان میدهد بیگلو از فیلمسازان نزدیک به مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی است و بعد از فیلم مذکور مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است و او بازوی فرهنگی رسمی ایالات متحده است. این ادعا را در ادامه با ساخت فیلم «دیترویت» میتوان به شکل مصداقی تر بررسی کرد.
در ادوار مختلف شورش های نژادی در آمریکا با تمرکز بر سیاهپوستان تبدیل به موضوعی امنیتی می شود. بیگلو در ادامه مسیر فیلمسازی حکومتی اش، پیش از شورش های نژادی بعد از مرگ «جورج فلوید» با الهام از رخدادهای دیترویت فیلمی با این مورد و با نگاهی قابل امنیتی ساخت. شورش های نژادی در دهه های مختلف در ایالات های مختلف آمریکا تکرار می شوند و این بحران پس قتل وحشیانه رادنی کینگ در سال ۱۹۹۲ اوج گرفت.
کاترین بیگلو کارگردانی است که آثار بیست و پنج سال گذشته او با رویکرد گفتمان رسمی «عموسام» تولید شده است. نگرشی که برخواسته با گفتمان امنیت ملی ایالات متحده است و با وجود نزدیکی کارگردان به دموکرات ها نمی توان آثار او و پیامد آثارش را حزبی تلقی نمود. آثار بیست و چند ساله این کارگردان با رویکرد توجیه های سیاستهای رسمی کاخ سفید و هشدارهای آینده ساخته می شوند.
با این تفاسیر آخرین فیلم «خانم کارگردان» با عنوان «خانه ای از دینامیت» را باید که بدون اکران عمومی و توسط بنگاه سیاسی نزدیک به قدرت، نتفلیکس، پخش شده را باید هشداری برای آینده تلفی کرد؟

نمایی از «خانه ای از دینامیت»

h2>موشک فرا می رسد، یا فقط یک اعلان جدید؟
«خانه ای از دینامیت» (A House of Dynamite) آخرین ساخته بیگلو در تاریخ ۲۵ اکتبر در نتفلیکس منتشر گردید. داستان فیلم با شناسایی راداری یک موشک قاره پیمای هسته ای (ICBM) که به طرف خاک اصلی ایالات متحده در پرواز است شروع می شود. سپس، فیلم واکنش های وحشت زده مقامات آمریکایی را نشان می دهد، هنگامی که از مسیر مرگبار موشک آگاه می شوند و درمی یابند که خودشان و تمامی عزیزانشان ممکنست قبل از پایان روز به توده ای از خاکستر رادیواکتیو تبدیل شوند.
زمان بندی اکران فیلم بیگلو از اهمیت ویژه ای برخوردارست. فیلم های مختلفی در دوران جنگ سرد با مبحث جنگ ساخته شدند؛ زمانیکه ترس از فاجعه ی هسته ای در ضمیر جمعی مردم دنیا ریشه داشت. اما «خانه ای از دینامیت» در دوره ای منتشر می شود که تنش های هسته ای میان قدرت های بزرگ رو به افزایش است چنان که «ولادیمیر پوتین»، رئیس دولت روسیه، بارها تهدید کرده است در صورت دخالت غرب در جنگ روسیه و اکراین، از سلاح های هسته ای استفاده خواهد نمود.
در چنین شرایطی، پرسش های بنیادینی را میتوان مطرح کرد:
آیا«خانه ای از دینامیت» نوعی اعلان قرمز و اخطار ایالات متحده نسبت به رقبای سیاسی -هسته ای است؟
آیا آمریکا جنگ های جدیدی را شروع خواهد کرد؟
آنچه فیلم «خانه ای از دینامیت» (A House of Dynamite) را از آثار پیشین در رابطه با ی جنگ هسته ای متمایز می کند، اینست که شروع فاجعه را در «زمان واقعی»، از دید کسانیکه مستقیماً درگیر آن هستند، به تصویر می کشد.

نمایی از «خانه ای از دینامیت»

h2>هشدار از شمال: وقتی رادارها از خواب بیدار می شوند
با شروع فیلم، شاهد آنه ستیم که نیروهای نظامی ایالات متحده در پایگاه «فورت گریلی» (Fort Greely) در ایالت آلاسکا — یک تأسیسات ارتش واقع در منطقه ای دورافتاده، حدود صد مایل جنوب شرقی شهر فیربنکس، پرتاب یک موشک قاره پیمای هسته ای (ICBM) را شناسایی می کنند که از محلی نامعلوم در نزدیکی سواحل کره شمالی به سوی خاک آمریکا درحال حرکت است. در چند دقیقه نفس گیر بعدی، دو موشک رهگیر زمینی (GBI) را به طرف موشک مهاجم شلیک می کند، عملیاتی ذاتاً دشوار که در نهایت با شکست مواجه می شود و ایالات متحده در مقابل این پرتاب اتمی بی دفاع می شود.
در بخش های بعدی فیلم، مقامات نظامی و غیرنظامی در مراکز فرماندهی مختلف — همچون اتاق وضعیت کاخ سفید، ستاد آژانس مدیریت بحران فدرال، و مرکز عملیات جهانی فرماندهی راهبردی ایالات متحده (STRATCOM) در پایگاه هوایی آفِت در ایالت نبراسکا — تلاش می کنند تا عامل پرتاب موشک را شناسایی کرده و در رابطه با پاسخ مناسب ایالات متحده تصمیم بگیرند.

رئیس جمهوری در آستانه ی دکمه قرمز


بخش عمده ای از صحنه های پایانی فیلم بر دوراهی اخلاقی و راهبردی رئیس دولت آمریکا تمرکز دارد. در پایان فیلم این چالش مطرح می شود: باید تا روشن شدن هویت مهاجم، پاسخ هسته ای را به تأخیر انداخت، یا باید بی درنگ موشک های قاره پیمای آمریکا را به طرف پایگاه های هسته ای چین، روسیه، کره شمالی و ایران شلیک کرد؟
تصمیمی که شاید بتواند از حملات بیشتر جلوگیری نماید، اما بطور اجتناب ناپذیر سبب تلافی هسته ای گسترده ازرقبای سیاسی - نظامی ایالات متحده می شود.
هرچند فیلم اطلاعات چندانی در رابطه با زمینه ی سیاسی این بحران ارایه نمی دهد، اما مشخص می شود که تنش ها میان ایالات متحده با چین، روسیه کره شمالی و ایران در حال افزایش می باشد و نیروهای آمریکایی در حالت آماده باش دائمی برای هرگونه تحریک یا اقدام نظامی به سر می برند. فیلم تصویری واقع گرایانه از ابزارهای مدرن جنگی همچون موشک های رهگیر زمینی، رادارهای پیشرفته و بمب افکن پنهان کار B-۲ عرضه می کند. مجموع این تصاویر نشان می دهند که ما وارد عصری تازه و بمراتب خطرناک تر شده ایم.
تمام آن چه در فیلم «خانه ای از دینامیت» روی می دهد، در حقیقت تأییدی برای اعلامیه شروع جنگ است، این نکته را از گفت وگوهای پس زمینه در رابطه با افزایش تنش میان قدرت های بزرگ درمی یابیم و هم از آمادگی بی پرده ی فرمانده «استرات کام» برای به کارگیری سلاح های هسته ای. از این منظر، فیلم اخطار قدرتمندی در رابطه با ی افزایش ریسک درگیری هسته ای به شمار می آید.
اما تحلیل فارین پالسی یکی از پر مخاطب ترین محتوای انتشار یافته در رابطه با این فیلم است. باید توجه داشت بنیان گذار فارین پالسی ساموئل هانتینگتون است. او مولف نظریه برخورد تمدن ها در رابطه با نظم جدید جهانی بعد از جنگ سرد است. او استدلال می کرد که جنگ های آینده نه بین کشورها، بلکه بین فرهنگ ها خواهد بود و افراط گرایی اسلامی به بزرگترین تهدید برای سلطه غرب بر جهان تبدیل خواهد شد.
این نشریه در رابطه با این فیلم می نویسد:
گزارش فارین پالسی از فیلم «خانه ای از دینامیت» خانه ای از دینامیت (A House of Dynamite)، اثری هالیوودی است که هدف اصلی اش سرگرم کردن مخاطب است و در این مورد موفق عمل می کند، اما با این حال، چهار درس مهم در رابطه با راهبرد هسته ای هم به ما می آموزد.
نخستین درس آشکار آنست که سلاح های هسته ای باردیگر بازگشته اند. فیلم با نوشته ای شروع می شود که بیان می کند بعد از پایان جنگ سرد، قدرت های بزرگ تصور می کردند جهان با کاهش تعداد سلاح های هسته ای جای بهتری خواهد شد، اما «آن دوران حال به انتها رسیده است.»
این گفته درست است. در دوران جنگ سرد، عموم مردم خطر جنگ هسته ای را درک می کردند و فیلم های محبوبی چون روز بعد( )The Day After، خطر نابودی جهان از راه تسلیحات اتمی را به تصویر می کشیدند. با این وجود، در چند دهه اخیر، سیاست خارجی ایالات متحده به طور عمده بر جنگ های عراق و افغانستان متمرکز شد و رسانه های جمعی هم همان مسیر را دنبال کردند — کافی است به آثار پیشین بیگلو، «مهلکه و سی دقیقه نیمه شب، نگاه نماییم.
گزارش فارین پالسی از فیلم «خانه ای از دینامیت» اما در سالیان اخیر، سلاح های هسته ای باردیگر در مرکز رقابت قدرت های بزرگ قرار گرفته اند.
رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، برای پشتیبانی از تهاجم خود به اکراین، به تهدیدهای هسته ای متوسل شده است. کره شمالی هم به سومین دشمن ایالات متحده تبدیل گشته که توانایی انجام حمله هسته ای مستقیم به خاک آمریکا را دارد. و چین درحال اجرای سریع ترین برنامه گسترش زرادخانه هسته ای خود از دهه ۱۹۶۰ تابحال است.
یک درگیری مستقیم میان ایالات متحده و هر یک از این کشورها می تواند به تبادل هسته ای منجر شود، اما این حقیقت هنوز برای آمریکایی های عادی به درستی جا نیفتاده است — و این خود یک چالش مهم شمرده می شود. به عنوان مثال، کنگره باید به اختصاص بودجه موردنیاز برای نوسازی بازدارندگی هسته ای ایالات متحده ادامه دهد، اما این امر بدون حمایت گسترده ی افکار عمومی، یک ماموریت سیاسی دشوارتر خواهد بود.
با یادآوری این حقیقت به مردم آمریکا که تهدید جنگ هسته ای واقعی است و رو به افزایش می باشد، کاترین بیگلو در حقیقت خدمتی به امنیت ملی ایالات متحده هم انجام می دهد.
دومین درس فیلم در رابطه با اینست که رقبای ایالات متحده بالاتر از پیش درحال همکاری با یکدیگر هستند. داستان فیلم بر محور یک موشک قاره پیمای هسته ای ناشناس متمرکز است که به سوی شهر شیکاگو پرتاب شده است. سامانه اخطار زودهنگام آمریکا به طرز عجیبی از تشخیص این پرتاب بازمی ماند. گمانه زنی هایی مطرح می شود بر اساس این که موشک از کره شمالی شلیک شده است، اما مقامات آمریکایی از این مورد اطمینان ندارند. با حرکت آمریکا به وضعیت DEFCON ۱ (بالاترین سطح آماده باش نظامی)، دیگر قدرت های هسته ای، همچون روسیه، نیروهای هسته ای خویش را هم بسیج می کنند. یکی از شخصیت های فیلم این وضعیت را به عنوان گام اول در حمله ای مشترک از طرف چین، روسیه، کره شمالی، ایران و پاکستان ضد ایالات متحده تعبیر می کند.
هرچند پاکستان بطور رسمی دشمن ایالات متحده محسوب نمی گردد، اما سایر کشورها در سالیان اخیر همکاری خویش را برای تهدید آمریکا و متحدانش افزایش داده اند؛ همکاری ای که برخی ناظران از آن با عنوان «محور متجاوزان» (axis of aggressors) یاد می کنند. این امر در جنگ روسیه ضد اکراین به روشنی دیده می شود: جایی که سربازان کره شمالی در کنار نیروهای روسی می جنگند، ایران پهپادهای رزمی ارسال می کند، و چین از تامین شریان اقتصادی گرفته تا کامیون های فوق سنگین، حمایت های گوناگونی از روسیه انجام می دهد.
این امکان وجود دارد که ایالات متحده خویش را درگیر چندین مناقشه هم زمان با قدرت های هسته ای بزرگ بیابد. اگر جنگ در اکراین به درگیری گسترده تری میان ناتو و روسیه تبدیل گردد،
آیا شی جین پینگ، رئیس دولت چین، صرفا تماشاچی خواهد بود؟ یا وقتی نیروهای آمریکایی در اروپا درگیر هستند، آنرا مهلتی برای تصرف تایوان خواهد دید؟ و برعکس: یک جنگ میان ایالات متحده و چین می تواند مهلتی برای پوتین فراهم آورد که با حمله به ناتو، آرزوی دیرینه خود برای احیای امپراتوری روسیه را دنبال کند.
علاوه بر این، همان گونه که قبل تر هم در همین نشریه اشاره شده است، بعید است که یک جنگ آمریکا و چین بر سر تایوان محدود به تنگه تایوان باقی بماند. چنین جنگی به سرعت به یک درگیری منطقه ای تمام عیار تبدیل خواهد شد، شبه جزیره کره را دربرخواهد گرفت و در نهایت به جنگی هم زمان با چین و کره شمالی منجر خواهد شد.
هر یک از این سناریوها، خطر وقوع جنگ هسته ای را در خود دارد. برعکس فیلم نامه ی فیلم که شلیک هسته ای را به شکل ناگهانی و بدون اخطار نمایش می دهد، در حقیقت، امکان رخداد چنین پرتابی درنتیجه ی تشدید تدریجی یک جنگ متعارف میان قدرت های هسته ای خیلی بیشتر است تا به شکل «حمله ای از آسمان آبی».
به طور خلاصه، فیلم «خانه ای از دینامیت» (A House of Dynamite) بازتاب دهنده ی نگرانی های جامعه ی امنیت ملی ایالات متحده است؛ نگرانی از اینکه، برعکس دوران جنگ سرد، واشنگتن دیگر تنها با یک دشمن هسته ای روبه رو نیست. ایالات متحده باید راهبرد و آرایش هسته ای جدیدی طراحی کند که بتواند بطور هم زمان چندین رقیب هسته ای را بازدارندگی کند.
درس سوم فیلم بر اهمیت سیستم های دفاع موشکی در صیانت از آمریکا در مقابل حمله هسته ای تمرکز دارد. در فیلم، واشنگتن تنها یک فرصت دارد تا از مرگ ۱۰ میلیون شهروند شیکاگویی و فجایع بعدی جلوگیری نماید. ایالات متحده تلاش می کند موشک ورودی را با استفاده از دو موشک رهگیر زمینی (GBI) منهدم کند، اما یکی گرفتار نقص فنی می شود و دیگری هدف را از دست می دهد.
ممکن است از این صحنه چنین برداشت شود که دفاع موشکی تلاشی بیهوده است. مشاور امنیت ملی معاون رئیس دولت در فیلم، این سامانه ها را به «زدن یک گلوله با گلوله دیگر» تشبیه می کند. هنگامی که به او گفته می شود نرخ موفقیت موشک های GBI حدود ۶۱ درصد است، وزیر دفاع با خشم پاسخ می دهد:
«پس یعنی پرتاب سکه؟ پنجاه میلیارد دلار خرج کردیم که شانس مان نصف نصف باشد؟!»
اما درسی که من از این بخش می گیرم اینست که دفاع موشکی می تواند حیاتی و نجات بخش باشد، اما واشنگتن نیازمند سامانه ای نیرومندتر و کارآمدتر است. سرانجام، اگر موشک هسته ای ای به سوی شهر من در پرواز بود، من همین «پرتاب سکه» را به نابودی قطعی ترجیح می دادم. اگر سامانه دفاعی در فیلم عمل می کرد، فاجعه ای رخ نمی داد و فیلم در همان پانزده دقیقه اول به انتها می رسید.
فارین پالسی: دولت ترامپ به درستی پروژه ی «گنبد طلایی» (Golden Dome) را به عنوان یک اولویت اصلی بیان نمود. با وجود لایه ای از سنسورهای مستقر در فضا، ایالات متحده احیانا قادر بود پرتاب موشک را زودتر تشخیص دهد. همچنین، با در اختیار داشتن رهگیرهای فضامحور جنبشی و انرژی هدایت شده (directed-energy interceptors)، توانایی بیشتری برای پیشگیری از حمله هسته ای داشت. با این وجود، واشنگتن واقعا احتیاج به سامانه ای پیشرفته تر دارد؛ و بنابراین بود که دولت ترامپ به درستی پروژه ی «گنبد طلایی» (Golden Dome) را به عنوان یک اولویت اصلی بیان نمود. با وجود لایه ای از سنسورهای مستقر در فضا، ایالات متحده احیانا قادر بود پرتاب موشک را زودتر تشخیص دهد. همچنین، با در اختیار داشتن رهگیرهای فضامحور جنبشی و انرژی هدایت شده (directed-energy interceptors)، توانایی بیشتری برای پیشگیری از حمله هسته ای داشت.
حتی با سامانه ی فعلی نیز، احتمال موفقیت ایالات متحده در انهدام یک موشک دشمن بالاتر از آن چیزی است که فیلم نشان میدهد. هم اینک آمریکا ۴۴ موشک رهگیر در پایگاه های آلاسکا و کالیفرنیا مستقر دارد. در فیلم تنها دو عدد شلیک می شود، چونکه مقام ها می گویند باید بقیه را برای حملات احتمالی بعدی نگه دارند. در حقیقت، رهبران آمریکا بدون تردید از همه توان خود برای پیشگیری از به هدف خوردن حتی یک سلاح هسته ای به خاک کشور استفاده می کردند و توان خویش را برای حملات فرضی آینده کنار نمی گذاشتند.
چهارمین و آخرین درس فیلم مربوط به مفهوم «جنگ هسته ای محدود» است. این همان بخشی است که بیشترین نقد من به فیلم وارد است — و اگر قصد تماشای فیلم را دارید، بهتر است اینجا خواندن را متوقف کنید.
فیلم در انتها با صحنه ای به اوج می رسد که مشاوران رئیس دولت از او می خواهند دستور پاسخ هسته ای را صادر کند. فرض بر اینست که رئیس دولت باید قبل از به هدف خوردن موشک دشمن به شیکاگو، در رابطه با نحوه ی تلافی تصمیم بگیرد.
همچنین فرض دیگر اینست که پاسخ ایالات متحده بزرگ و ویرانگر خواهد بود، به شکلی که به تلافی گسترده ی دشمن و پایان تمدن بشری منجر شود. معاون مشاور امنیت ملی به رئیس دولت می گوید که انتخابهای او «خودکشی یا تسلیم» هستند، و گزینه ی خودکشی تقریبا اجتناب ناپذیر به نظر می آید. یکی از کارکنان اتاق وضعیت کاخ سفید در حالیکه اشک می ریزد، با همسر و دخترش تماس می گیرد که با آنها برای آخرین بار خداحافظی کند.
با این حال، هر دو فرض مورد اشاره دارای اشکال جدی هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که رئیس دولت آمریکا در صورت پرتاب تنها یک موشک هسته ای به سوی شیکاگو، ناگزیر به صدور دستور تلافی فوری هسته ای باشد. رئیس دولت می تواند در حین حمله، گزینه ی پرتاب متقابل (launch under attack) را انتخاب نماید، اما همینطور می تواند تصمیم بگیرد که حمله را تحمل کرده و بعد از جمع آوری شواهد بیشتر، بررسی گزینه ها و ارزیابی دقیق شرایط، در روزها یا حتی هفته های بعد پاسخ دهد.
در سناریوی به تصویر کشیده شده در فیلم — که حتی منشأ موشک برای شخصیت ها معین نیست — هر رئیس دولت عاقل آمریکا به احتمال قریب به یقین قبل از شروع یک جنگ هسته ای گسترده ضد دشمنی ناشناخته، مدتی را صرف بررسی و ارزیابی دقیق انتخابهای موجود می کرد.
علاوه بر این، گزینه ها صرفا «خودکشی یا تسلیم» نیستند. از زمان دولت جان اف. کندی، ایالات متحده دارای انتخابهای هسته ای محدود (limited nuclear options) بوده است. اگر دشمن یک یا دو سلاح هسته ای به سوی خاک اصلی آمریکا شلیک کند، واشنگتن می تواند یک یا دو سلاح هسته ای در پاسخ شلیک کند — نه همه یا هیچ. منطق جنگ هسته ای محدود اینست که به دشمن نشان دهد واشنگتن قاطعیت خویش را حفظ نموده است، اما با این حال، دشمن هنوز چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. از راه کوشش برای یافتن مسیر کاهش تنش (off-ramp) بعد از یک تبادل محدود اولیه، هر دو طرف می توانند از وقوع فاجعه ای بزرگ تر جلوگیری نمایند.
با این حال، از زمان پایان جنگ سرد، واشنگتن خیلی از سلاح های هسته ای کم بازده خویش را که برای پاسخ های محدود مناسب تر بودند، از رده خارج کرده است. همان گونه که کمیسیون دوحزبی کنگره (که من هم عضو آن بودم) اخیراً سفارش کرده است، ایالات متحده باید برای بازدارندگی در مقابل چنین حملات محدودی، سلاح های هسته ای غیراستراتژیک بیشتری توسعه داده و مستقر کند.
در پایان، زمانیکه آمریکایی ها فیلم«خانه ای از دینامیت» را تماشا می کنند، امیدوارم که در رابطه با محیط خطرناک هسته ای ای که جهان در آستانه ورود به آنست و نقش حیاتی خود در پشتیبانی از سیاست هایی که می توانند کشور و جهان را ایمن تر کنند، بیندیشند.
به اجمال، اگر سینمای غرب صنعتی است، چرا به عدم اقبال این دو فیلم در گیشه توجهی نشد؟
در مقابل، فیلم آواتار بعنوان رقیب مهلکه در مراسم اسکار، با استفاده از کمپین های تبلیغاتی گسترده و پشتیبانی استودیویی قدرتمند، موفق شد جایگاه معتبرتری را از آن خود کند.
کاترین بیگلو روی جلد مجله تایم
بیگلو در فیلم بعدی خود با عنوان سی دقیقه پس از نیمه شب (Zero Dark Thirty)، به روایت عملیات شناسایی و انهدام اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا پرداخت.
این فیلم که توسط او و مگان الیسون تهیه کنندگی شده، برای نخستین بار در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲ در لس آنجلس به نمایش درآمد و اکران سراسری آن از ۱۱ ژانویه ۲۰۱۳ آغاز شد.
سی دقیقه پس از نیمه شب با استقبال گسترده ای از سوی منتقدان رو به رو شد و در فهرست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۲، از سوی ۹۵ منتقد سینمایی جای گرفت.
گزارش سازمان نظارتی دیده بان قضایی (Judicial Watch) در ارتباط با همکاری مستقیم کاترین بیگلو با کاخ سفید و سازمان سیا
یک سال پیش از اکران فیلم، در ژانوییه ۲۰۱۲، سازمان نظارتی دیده بان قضایی (Judicial Watch) نتایج تحقیقاتی را منتشر نمود که نشان می داد کاخ سفید اطلاعات طبقه بندی شده ای را در اختیار کاترین بیگلو، کارگردان فیلم در دست تولید دربارهٔ عملیات شکار اسامه بن لادن، قرار داده است.
بر اساس اسناد به دست آمده توسط این سازمان، در دوران دولت اوباما، به بیگلو و فیلمنامه نویسش مارک بوآل، دسترسی مستقیم به منابع و اطلاعاتی سطح بالاداده شد، همچون این منابع، یک برنامه ریز، اپراتور و فرمانده از تیم نیروی ویژه دریایی (Navy SEAL) بود که مسئولیت اجرای عملیات قتل بن لادن را بر عهده داشت.
در این تحقیقات بر اساس صورت جلسه ای از یکی از نشست های وزارت دفاع، مشخص شد که فیلمساز هویت فرمانده تیم ۶ نیروی ویژه (SEAL Team ۶) را می دانسته، اما به او تأکید شده که هیچ وقت نام این فرد را بعنوان مشاور فیلم افشا نکند. (نام این فرمانده در اسناد پخش شده، سیاه سازی شده است.)
طبق یک رونوشت ایمیل داخلی سازمان سیا (CIA)، بیگلو و بوآل علاوه بر این، به والت (The Vault) - ساختمانی در مقر سیا که بخشی از برنامه ریزی های عملیات بن لادن در آن انجام شده بود، دسترسی پیدا کردند.
کاترین بیگلو
بر اساس گزارش های مستند، سازمان دیده بان قضایی در مجموع موفق به دریافت ۱۵۳ صفحه سند از وزارت دفاع و ۱۱۳ صفحه سند از سازمان سیا شد. پنجاه میلیارد دلار خرج کردیم که شانس مان نصف نصف باشد؟!

منبع:

1404/08/18
11:34:38
5.0 / 5
10
تگهای خبر: اطلاعات , اقتصاد , پروژه , تبلیغات
این مطلب پرتوبلاگ را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
ساخت بلاگ

پرتو بلاگ Parto Blog